یکى از فرازهاى خواندنى زندگى امام مهدىعلیه السلام در سالهاى نخستین تولد و پیش از دوران غیبت، معجزهها و کرامتهایى است که به وسیله آن حضرت، انجام گرفته است و معمولا این بخش از حیات آن آیت بزرگ الهى، مورد غفلت واقع شده است.
ما تنها یک نمونه از آنها را مىآوریم:
ابراهیم بن احمد نیشابورى گوید:
زمانى که عمروبن عوف، [که فرمانروایى ستمگر بود و به کشتن شیعیان، علاقه فراوان داشت.] قصد کشتن مرا کرد به شدت بیمناک شدم و وحشت همه وجودم را فرا گرفت. پس با خاندان و دوستان خود خداحافظى کرده و رو به جانب خانه امام حسن عسکرىعلیه السلام کردم تا با ایشان نیز وداع کنم و در نظر داشتم که پس از آن بگریزم. چون به خانه امام وارد شدم، در کنار امام حسن عسکرىعلیه السلام پسرى دیدم که رویش مانند شب چهاردهم مىدرخشید به گونهاى که از نور سیماى او حیران گشتم و نزدیک بود آنچه را در خاطر داشتم [یعنى ترس از کشته شدن و تصمیم به فرار ]فراموش کنم.
[در این هنگام آن کودک] به من گفت: «اى ابراهیم، نیازى به گریختن نیست! به زودى خداى متعال، شرّ او را از تو دور خواهد کرد!»
حیرتم بیشتر شد، به امام عسکرىعلیه السلام گفتم: فداى شما شوم! این پسر کیست که از درون من خبر مىدهد؟! امام عسکرىعلیه السلام فرمود: او فرزند من و جانشین پس از من است... .
ابراهیم گوید: بیرون آمدم در حالى که به لطف خداوند امیدوار بودم و به آنچه از امام دوازدهم، شنیده بودم، اعتماد داشتم. چندى بعد، عمویم مرا به کشته شدن عمرو بن عوف، بشارت داد.(6)
پاورقی
6) اثباتالهداة، ج 3، فصل 7، ص 700